فرهنگ امروز: برنامه این هفته سینمامعیار با موضوع «آموزشهای آزاد سینمایی» با حضور کارشناسان برنامه «فرزاد موتمن»، «احمد کیا» و «محمد حمزهزاده» برگزار شد.
موتمن: خیلی اعتقاد به تحصیل و تدریس سینما ندارم
در ابتدای برنامه، موتمن در ارتباط با آموزش آزاد سینمایی صحبت کرد و گفت: خیلی اعتقاد به تحصیل و تدریس سینما ندارم، این چیزیست که خمیر مایه آن باید در درونتان باشد و بعضی از عوامل آن را هم باید با فیلم دیدن، تمرینکردن، رمان خواندن، گوش کردن به موسیقی، سفر کردن و ... در خود رشد داد. ما در ۲۰-۲۵ سال اخیر در ایران یک جنبش سینمایی داریم و میل عجیبی در بین جوانان هست که فیلمساز یا بازیگر شوند. در حال حاضر تعداد فیلم های کوتاه در ایران به چندهزار می رسد و می توان گفت در دنیا کم نظیر است که دلایل این مسئله اجتماعی، سیاسی و اقتصادی هست. پیش از انقلاب یک جامعه ۲۵ میلیونی بودیم و دو موسسه سینمایی داشتیم که یکی دانشکده سینما و یکی هم مدرسه عالی صداوسیما بود و تحصیلکردههای سینما این موسسه را طی میکردند و بین سالهای ۴۷-۵۵ سالانه بین ۱۲۰ تا ۹۰ فیلم سینمایی تولید میکرد و همه اکران میشد. الان اگرچه جامعه ی ما ۶۰-۷۰ میلیون است، اما سالانه حدود ۷۰ فیلم تولید میکنیم و حدود ۴۰ تا از آن اکران میشود، یعنی مسیری معکوس میرویم.
آینده روشنی پیش روی جوانان آموزشکدههای سینمایی نیست
وی افزود: در حال حاضر با خیلی از علاقهمندان سینمایی روبرو هستیم که در موسسات آموزش عالی یا آموزشگاه های آزاد سینما میخوانند و خیلی آینده روشنی پیشروی خود نمیبینند. یعنی با شرایطی بحرانی روبرو هستیم و من که هم در آموزشگاههای عالی رسمی و هم در بقیه آموزشگاه ها تدریس میکنم گاهی با موارد دلخراشی روبرو می شوم، ما با موجی از ناامیدی، افسردگی و بیهدفی در بین بسیاری از جوانان روبروییم و باید واقعا به این مسئله فکر کرد.
موتمن در ادامه برنامه در مورد ناهماهنگی عرضه و تقاضا در سینما بیان داشت: سینمای ایران به طور محدود میتواند استعدادهایی را جذب کند و این در حالیست که موجی از فیلم ساختن در بین جوانان هست و در نتیجه فشارهایی مثل مناسبات نه چندان حرفهای، فساد مالی و ... روی سینما میگذارد.
سپس ایشان درباره آموزش قواعد آموزش سینما توضیح داد: مسلما چیزهایی از سینما اکتسابی است و باید آن را یاد گرفت، ولی سینما هنر است مثل شعر، چیزهایی را که باید در مورد سینما یاد گرفت میتوان ظرف شش ماه آموخت و در محیط دانشگاهی اتلاف وقتمان زیاد است.
کیا: وجود آموزشگاه سینمایی نیاز روز دنیاست/ آموزش باید با کار همراه باشد
در ادامه احمد کیا در مورد اساس وجود این آموزشگاهها بیان داشت: اساس وجود آن به دلیل نیاز امروز دنیاست و باید دانشکدههای سینمایی هم زیاد شود. اما آموزش در راستای تولید کار نیست و صرفا آموزش میدهیم که این بیفایده است. خیلی از دانشجویان وقتی وارد دانشگاه میشوند یکسری منابعی که حداقل برای دهه ۷۰ و ۸۰ هست مطالعه می کنند و وقتی با دانش امروز دنیا مواجه می شوند چیزی برای گفتن ندارند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه آموزش سینمایی در ایران با چیزی که در آموزشگاههای سینمایی ایران اتفاق میافتد دو مقوله کاملا متفاوت است، گفت: باید آموزشهای سینمایی را به استانداردها نزدیک کنیم. در کدام مقوله سینما ما واقعا آموزش اتفاق میافتد؟ هرکسی به این آموزشگاهها میآید نگاه دیگری جز بازیگر شدن یا کارگردانی ندارد، چرا که نگاه دیگری را در این آموزشگاه ها دخیل نمی کنیم، مثلا یک آموزشگاه در ایران نداریم که تهیه کنندگی و تولید فیلم را آموزش بدهد و در دانشگاه ها هم همینطور است، یکی دوسال است که در مقطع ارشد درسی به نام تهیه کنندگی در سینما گذاشته اند. وقتی دوره ی آموزشی را تعریف می کنیم باید با جمیع آنها تعریف کنیم، قضیه ی اصلی این است که آموزش های سینمایی در کشور ما هنوز تبیین نشده است و جایی نیست که اینها را کاملا باز کند و شخص با آگاهی وارد نمی شود، با هزینه ای که پرداخت می کند به نتیجه نمی رسد و منجر به ناامیدی می شود. بزرگترین معضل این است که آموزش، فقط آموزش است و اصلا قرار نیست تولید به نتیجه برسد. طبق آمار سال ۲۰۰۵ در تمام دنیا ۸۰ درصد جوایز جشنواره ها برای کسانی بوده که تحصیل کرده ی جوامع آکادمیک بودند و این نشان می دهد که نگاه عوض شده است.
وی اضافه کرد: آموزش برای ما باید تولید خلاقیت کند. مرحله بعد از آموزش، پرورش خلاقیت است و در آموزشگاههای آزاد سینمایی اولویت بر آموزش نیست و فقط مسائل مالیست.
موتمن: پرطرفداربودن کلاسهای من نشانه بحران آموزش سینمایی کشور است
در ادامه موتمن در پاسخ به این سوال که "انگیزه شما از تدریس در این دورههای آزاد سینمایی چیست؟" بیان داشت: من در آموزشگاههای آزاد همان چیزی را تدریس میکنم که در دانشگاههای رسمی تدریس میکنم. کلاسهای من پرطرفدارند و این نشان بحرانیست که داریم. من مدرس نیستم و این فقر محیط دانشگاهی و آموزشی ماست که من محبوب میشوم، یعنی هم دانشجوی سینما تئاتر و هم دانشجوی آموزشگاه آزاد این را میخواهد که درس بدهم در حالی که اینکاره نیستم. در کلاسهای من ابعاد عملی شدید است، یعنی همیشه سعی میکنم آنچه بین تئوریک و آکادمیک مطالعه می کنیم و آنچه بعدا به طور عملی در سینما منتظرمان هست پل بزنیم. سعی می کنم که دانشجو را با واقعیت سینما در کشورمان آشنا کنم و به او راهی نشان دهم که چطور باید فیلم ساخت. بنده بیشتر برای خودم تدریس میکنم چرا که سنم بالا میرود و این خیلی خطرناک است که از جوانها دور شوم. جزو بهترین ایام زندگی من ساعت هایی است که در کلاس ها میگذرانم و بیشتر از چیزی که به آنها درس می دهم از آنها یاد می گیرم.
وی در ادامه در مورد مهم بودن کیفیت دانشجو، دانشآموز و ... گفت: اگر دانشجو در من شوق تدریس ایجاد نکند و لااقل دو سه دانشجوی باهوش در آن است انرژی میگیرم و کلاس گرمی برگزار می شود.
در ادامه کیا در پاسخ به این سوال که "آیا هرکسی که میل ورود به سینما دارد حتما باید تحت آموزش قرار گیرد؟" اظهار داشت: قطعا هر حرفهای آموزش میخواهد. دو نگاه به استاد هست، یک زمان هست که چشم اندازی را نشان می دهد و در دانشجو انگیزه قدم زدن در آن چشم انداز را به وجود می آورد و شاید این تعبیر استاد واقعی باشد، اگر استاد بتواند میل به کنکاش و جستوجو را در فرد ایجاد کند، او قواعد را پیدا میکند و مسیرهای جدید را می یابد ولی نگاه بعدی این است که نگاه فرد را جهت دهی می کنیم و این دو نگاه خیلی مهم است. ما برای هرکس که می خواهد وارد آموزش شود باید بگوییم که تعریف و جایگاه سینمای امروز چیست و در زندگی تو چقدر تاثیر خواهد داشت، بعد مشاغل سینمایی را باز کنیم و بعد طرف انتخاب کند که به کدام حوزه برود اما متاسفانه این انتخاب نیست و قبل از آموزش توضیحی در ارتباط با اینها به شخص نمی دهند و این مسئله چالش زیادی ایجاد می کند.
موتمن درباره ابزارهای آموزش گفت: سطح آموزش خیلی پایین است. بنده به طور مداوم با آموزشگاهها در ارتباط نیستم، ولی هربار که سر کلاس رفتم م بینم تقریبا هیچ چیز نمیدانند و کلاسها فقط به نحوی میگذرد و در حوزه آکادمیک یا آزاد با کمبود اساتید روبرو هستیم و برنامهریزی برای تدریس وجود ندارد، ضمن اینکه گاهی تصمیمات غلط درباره تدریس گرفته می شود مثلا در دوره ارشد از کسانی که در رشته های دیگر لیسانس گرفتهاند دانشجو میپذیرند. کسانی که سینما خوانده اند اصول اولیه را می دانند و می توان سراغ کارهای عملی رفت ولی برای بقیه ی آنها باید سر این برگردیم که کارگردان چه کار می کند و سینمای تداومی چیست و باید به الفبا برگردیم و با کلاسی روبرو می شویم که همگون نیست.
وی افزود: منکر این نیستم که آموزش بد است، اما آن را کافی نمیبینم، و معتقد نیستم که اگر به دانشگاه بروید سینماگر می شوید. خیلی خوب است دانشگاه سینما و تئاتر که پنجاه سالگی اش را جشن گرفت به ما آمار بدهد که چه تعداد دانشجو از این دانشگاه مدرک گرفتند و چه تعداد وارد سینما، نقد نویسی و ... شدند و چه تعداد مهاجرت کردند.
کیا: متون سینمایی مرجع کمی داریم
سپس کیا در همین رابطه اضافه کرد: در ایران متون سینمایی مرجع و اصیل کم داریم که این مربوط به اهالی سینما نیست. مهم ترین مسئله در یادگیری و تحصیل، سعی و تلاش و عشق است و دانشجوهایی که الان ورود به این مقطع می کنند عشق این را ندارند که سینما را یاد بگیرند و سعی و تلاش هم نمی کنند. الان با همه ی دنیا با یک کلیک ارتباط برقرار می کنیم و دو کتاب رفرنس آن طرف را هم خواند اما نمی خوانیم، چرا؟ چون سخت است و دانشجوها منتظرند همه چیز آماده در اختیارشان باشد، خیلی از افراد مقاصد سینمایی ندارند و یا دنبال این هستند که در سینما پول به دست بیاورند.
حمزهزاده: هنر یک ودیعه الهی است/ با آموزش نمیتوان هنرمند واقعی تربیت کرد
در ادامه، گفتگوی تلفنی با حمزه زاده قائم مقام حوزه هنری برقرار شد. ایشان در مورد فضای هنری توضیح داد و گفت: وقتی راجع به هنرمند صحبت میکنیم، یعنی کسی که میخواهد فعالیت هنری انجام دهد و اثری خلق کند که برای مخاطب ایرانیست. در مورد فرآیند پیچیدهای صحبت میکنیم. اعتقاد دارم که هنر یک ودیعه الهی و امانت در وجود برخی از انسانهاست، به طور طبیعی نمیتوان با آموزش هنر و ایجاد آموزشگاه و ... هنرمند را به این معنی تربیت کنیم.
هنرمند با خلق اثر شناخته میشود/ استاد حکم باغبان را دارد
وی ادامه داد: هنرمند با خلق آثار و ابراز علاقه و حرکتهای اولیه استعدادش را نشان میدهد و وارد جشنواره ها میشود و ما به عنوان آموزشدهنده و فعالان مدیریتی آنها را کشف میکنیم. شکل و تربیت و نگاه هنرمند به جامعه منابع الهام او هستند. هنرمند را به درخت تشبیه میکنم، آنچه که مربوط به جهان بینی و منابع تغذیه فکری او میشود ریشههای آن است که در هویت، داشتههای قبلی و اعتقادات و آموزشهاست که از گذشته به او رسیده و یا منابع آموزشی ما در اختیار او گذاشته است، تنه هنرمند بعد اجتماعی و حضور و شهرت اوست و اثر آن میوهاش است. اگر در مورد آموزش هنر صحبت میکنیم، احتمالا در مورد باغبانی حرف میزنیم و اعتقاد داریم باید یک درخت باشد که بتواند میوه دهد و ما آن را در زمین مناسب بکاریم و هرس کنیم.
مجری برنامه از ایشان پرسید: «آیا شما در مقام کشف هنرمندی هستید که تمام آن ویژگیها را داشته باشد و در پازل مدیریتی شما حرکت کند و این اتفاق در دانشگاه سوره و ... میافتد؟»
وی در جواب بیان کرد: حوزه هنری سه بخش عملیاتی دارد که یکی، تولید اثر، دیگری تربیت و یکی هم حوزه رصد، رویش و پایش است. رصد کجاست؟ محافلی که جوانان و پیشکسوتان جمع می شوند، جشنواره ها و فراخوان ها بحث رویشی و پایشی هستند. حوزه هنری که در طول سال ها دانشکده سوره را داشته است و نتوانسته به این برسد که از خروجی های دانشگاه سوره در جهت آرمانهای تاسیس استفاده کند. از طرفی دیدگاهی وجود دارد که شما آموزشگاهی داشته باشید که هر ورودی از آن آموزش ببیند و خارج شود و یکی هم دیدگاه مدرسه است که کسی که وارد میشود علاوه بر دانشی که کسب میکند شخصیت او هم باید پرورش یابد.
جذب هنرمند در حوزه هنری با تور نیست، بلکه با طعمه است!
وی افزود: کشور ما تحت تاثیر جریانهای غالب دانشگاهی و کنکوری است و جوانها و خانوادههای ما را مدرکگرا کرده است و وقتی میخواهید مدرک بگیرید، وارد چارچوب آموزش عالی ما میشوید که نحوه آموزش آن کنکور است و همین میشود که یک دوگانه داریم، اعتقاد داریم که کاری که وزارت علوم انجام میدهد در زمینه جذب استعدادها عمدتا به شیوه صید با تور است، جایی مثل حوزه هنری که ماموریت ویژه دارد، استراتژی طعمه دارد. به این معنی که افراد خاص با ویژگیهایی خاص که بتوانند تولیدات آن را سامان دهند، جذب شوند. اثر هنرمند فقط افکار و خواستههای خود او نیست. در وضعیت فعلی خیلی از جوانان علاقمند آماده کار هستند و باید با بخش تجارت و صنعت هماهنگ شوند. دیدگاه کلی این است که اگر بتوانیم انسان رسانه تربیت کنیم، خوب است، اما همانها اعتقاد دارند که در جذب برخی از این بچهها که سوابق تولیدی دارند تجربیات و هنرشان لحاظ شده است.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: ماموریتهایی به این بچهها برای تولید داده شده است و مطالبه وجود دارد، تا ان شاالله نیروهایی را وارد صف فعالان عملیات تولید سینمای کشور کند.
موتمن: نظام آموزشی نمیتواند به جهانبینی هنرمند جهت دهد
سوال بعدی مجری از موتمن این بود: «آیا ممکن است نظام آموزشی به جهانبینی سینماگر و هنرمند جهت بدهد و اصلاحش کند؟» موتمن در جواب به این سوال گفت: خیر، تصور نمیکنم. هنر چارچوب نمیپذیرد و جهانبینی دانشجو در محیط دانشکده کسب نمیشود و باید در زندگی آموخت.
سپس کیا دیدگاه خود را در این رابطه بیان کرد و گفت: اگر فکر و احساس را در زندگی نداشته باشیم، در دانشگاه قطعا به آن نخواهیم رسید. باید یک پیش فرض را بپذیریم، تویی که آموزش میبینی جهان بینی و فکر و احساس آن را داری و می خواهی یاد بگیری که چه طور آن را بیان کنی. دانشگاه به تو انتقاد کردن را یاد می دهد که فکرت را تکمیل و چکش کاری کنی و نگاه دیگران را بشناسی و خروجی این، تجربه می شود. اگر اینها با هم اتفاق نیفتد آموزش تکمیل نیست.
موتمن در صحبتهای پایانی خود بیان داشت: وقتی راجع به جهان بینی صحبت میکنیم در مورد چیزی به نام جنبش روشنفکری حرف میزنیم و در کشورمان به دلایل زیادی چنین جنبشی نداریم. از مجموعه فیلمسازان ما، چه کسی جهان بینی دارد؟ میزان دانشجویی که به جامعه تحویل می دهیم با میزانی که سینمای ما می تواند جذب کند هماهنگی ندارد. این همه دانشگاه برای چه سینما تدریس می کند؟ این آموزشگاه ها را تعطیل کنید. کارشناسان آموزش عالی و دانشگاه ها باید بحث های اساسی روی این قضیه کنند که سینمای ما این میزان دانشجوی سینما ندارد و نمیتواند داشته باشد، شما فقط به جوانان لیسانس می دهید و آنها را بیکار رها می کنید.
برنامه رادیویی سینمامعیار پنجشنبهها ساعت ۱۴:۳۰ دقیقه از رادیو گفتوگو پخش میشود. برنامهای با اجرای سید امیر جاوید و تهیه کنندگی و سردبیری محمد جواد طالبی که سعی دارد ضمن پرداختن به مسائل اساسی سینمای ایران سطح آگاهی مخاطب از فیلمهای روی پرده را بالا ببرد.
نظر شما